زندگي مامان ، مارالزندگي مامان ، مارال، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

مـــــارال هدیه ناب خدا

جشن دنی

بالاخره تصمیم گرفتم که جشن بیرون اومدن اولین مرواریدهای خانم کوچولو رو مهد کودک بگیریم و سعی کردم که بهت خیلی خوش بگذره و بدونی که همه دنیای منی و خیلی خیلی دوست دارم . جای همه اونهایی هم که دوستت دارند واقعا خالی بود. به امید دیدار همشون .   Tante Jvnm manquer, venir bientôt ...
11 بهمن 1390

10 ماهگی مارال

امشب با بابایی رفتیم بیرون و شما اصرار که جلوی بی بی کیش بمونیم و شما با این آقا میمونه صحبت کنی آخه تازگی ها یاد گرفتی همش ده ده و اده اده میکینی یعنی به بده میگی ده ده و به بگیر میگی اده اده وقتی هم که خوابت میاد میای با دستت میزنی به بدن من و بابایی و میگی آ آ آ آ یعنی لا لا لا لا ...
2 بهمن 1390
1